يادگاران
ماندگار
علي اشرف افخمي
هر از گاهي خبر ميرسد كه يكي از دوستان يا بزرگانمان از دنيا رفته و آسماني شده است. درست دو سال پيش در 27 ارديبهشت 1399 دكتر حسين كاظمپور اردبيلي، 13 ارديبهشت 1400 دكتر هادي نژادحسينيان و يك سال پيش در چنين روزي يعني 26 ارديبهشت دكتر اكبر تركان. هماكنون همه آنها به خاطره پيوستهاند و از ياد رفتهاند. رسم زمانه همين است. يك روز ميآييم و روزي دگر ميرويم. اما چه خوب است كه با نيكنامي بار سفر را ببنديم و اين دنيا را براي كساني كه امروز هستند و از فردايشان خبر ندارند و آنهايي كه فرداهاي بعد ميآيند و نميدانيم و نميدانند كه چه سرنوشتي در انتظارشان است، باقي بگذاريم. كمي به عقبتر برگرديم از مردان بزرگ ديگري نيز ميتوانيم ياد كنيم: چهرههاي ماندگاري همچون دكتر حسن حبيبي كه در 12 بهمن 91 و دكتر محسن نوربخش در 2 فروردين 82 اين سراي خاكي را ترك گفتند و همچنين مديران نامدار ديگري مانند دكتر ساسان منوچهري كه در 27 دي 95، مهندس ميراحمد سادات در مهر 77، مهندس سياوش سميعي در آذر سال 1400 و فهرست بلندبالاي ديگري كه مجال نام بردن از يكايكشان فراهم نيست ولي جايشان واقعا خالي است. ياراني كه همواره با احساس مسووليت و از صميم جان به تلاش خود براي خدمت به انقلاب اسلامي و ملت بزرگ ايران ادامه دادند و به راستي نماد راستين «خدمت بيمنت» بودند. به قول يگانه حماسهسراي ايران زمين حكيم ابوالقاسم فردوسي: همه بنده ناب يزدان پاك / همه دل پر از مهر اين آب و خاك
چند ويژگي در اين دوستان مشترك بود، همگي عاشق توسعه و سربلندي اين مملكت بودند و در دلشان مهر به مردم خوب اين مرز و بوم. همگي مردان بزرگي بودند كه ايران از دستشان داد. مرداني دانشمند، پارسا، پاكدست و پرتلاش: يكي در حوزه سياست پيچيده و بهم تنيده، ديگري در حوزه اقتصاد متلاطم و ليكن غالبا با روحيهاي تحولآفرين در حوزه توسعه، اقتصاد، بانكداري و صنعت.
نيك ميدانيم كه هيچ كدام متاعي با خود از اين ديار فاني به سراي باقي نبردند، بلكه توشه آنها خدمات ماندگاري است كه همواره در يادها خواهد ماند. چه نعمت بزرگي است كه با دوستاني از اين دست آشنا بودم، خوب به خاطر ميآورم كه هر گاه از توسعه پايدار ايران سخني به ميان ميآمد، با تمام وجود به دنبال تحقق آن بودند، در مسير دستيابي به سربلندي كشور اثربخش بودند و نقشآفرين، بيادعا بودند و بيتكلف، صريح بودند و شجاع، آزادانديش بودند و عاشق توسعه و آباداني. حقيقتا شيفتگان خدمت بودند ولي نه از نوع تشنگان قدرت. هم اينك نميدانم ما را چه شده است كه از اين بزرگان در سپهر اقتصاد و توسعه ايران كمتر نام برده ميشود و از خدمتگزاران بيادعايمان كمتر ياد ميكنيم، دربارهشان كمتر مينويسيم و نكوداشتي برايشان برگزار نميكنيم. در اين انديشهام كه براي جبران اين كاستي يا غفلت و بزرگداشت آنهايي كه هنوز زندهاند، به نوعي تغيير نگاه نياز داريم:
بزرگانمان را بزرگ بشماريم تا خود بزرگ ديده شويم و كشورمان را نيز نزد جهانيان، بزرگ بنمايانيم.
بياييد بكوشيم تا بزرگانمان بدرخشند.